بديع الزمان ابوالعز بن اسماعيل بن رزاز الجَزَري نامدارترين مكانيكدان مسلمان به شمار ميآید كه در نيمه دوم سده ششم و آغاز سده هفتم هجري (603 ق) در آمِد يا ديار بكر امروزي ميزيست. بدين سبب به او كنيه جزري داده شد كه زادگاه او جزيره، واقع در ميان رودهاي دجله و فرات بود. جزري كتاب مكانيك خود را به خواست پادشاه ديار بكر، ملك صالح ناصرالدين ابوالفتح محمود بن محمد اَرتقي (597-619ق) نوشت. جايگاه جزري را ميتوان با مطالعه كتاب في معرفته الحيل الهندسيه يا عنوان الجامع بين العلم و العمل النافع في صناعه الحيل شناخت. كتاب او جامع علم و عمل است، يعني هم يك كتاب نظري و هم يك كتاب عملي به شمار ميآيد. او مقام رئيس الاعمال را داشته كه در واقع به معناي رئيس مهندسان بود. وي به واسطه تجربيات فراوان و گسترده و آگاهي ژرف خود در علوم نظري و مهارت عملياش به اين مقام دست يافت. جزري يك نوآور بود و شرح اختراعات و نوآوريهاي خود را براي ما نوشته است. وي در نگارش مطالب مهندسي و هنر رسم فني مهارت داشت. همچنين در تشريح مطالبي كه در ذهن داشته و در وصف ساده و آسان دقيقترين و پيچيدهترين ابزارها استاد بود. جزري به اهميت تجربه و مشاهده تأكيد ميكند و علمي را كه بر پايه تجربه نباشد، نميپذيرد.
كارهاي جزري حلقهاي از زنجيره نوآوريها و اختراعات مهندسان مسلمان و مهندسان پيش از آنان از تمدنهاي پيش از اسلام است. اين تمدنها عبارتاند از تمدن بين النهرين، تمدن سوريه قديم، تمدن دره نيل و تمدنهاي يونان، روم، ايران و هند. جزري افزون بر تسلط بر دانش و فنون مهندسان مسلمان پيش از خود، مهندس مخترعي نيز بوده است که در ابزارها و دستگاههاي مكانيكي ماشين بخار، موتورهاي درون سوز، كنترل خودكار و دستگاههاي مكانيكي و هيدروليكي ديگر ظاهر شده است و تأثير این آثار در مهندسي مكانيكي معاصر تا امروز پديدار است.
كتاب جزري، الجامع بين العلم و العمل النافع في صناعه الحيل بهترين نوشتار درباره ابزارهاي مكانيكي و هيدروليكي در سدههاي ديرينه و ميانه است، و در آن واقعاً بين علم و فن، مباحث نظري و راههاي عملي را جمع كرده است. نخستين بار رياضيدانان آلماني، ويدمان و هاوزر، در دهههاي نخستين سدة بيستم، به اهميت اين اثر پي بردند و در گزارشهاي تاريخ علم خود به نقل و ترجمه بخشهايي ار آن پرداختند. تا آنكه دونالد هيل ترجمه كامل آن را به انگليسي چاپ و منتشر كرد. پس از آن دانشمند سوري، احمد يوسف الحسن كه پيش از این کتاب النوع الخامس را چاپ كرده بود، متن كامل عربي آن را با عنوان الجامع بين العلم و العمل النافع في صناعه الحيل در سال 1979 در سوريه (معهد التراث العلمي العربي) منتشر کرد. شايان ذكر است كه متن فارسي كتاب جزري، از محمد بن داود علوي شاه آبادي (ظاهراً سدة 10 هجري) در دست است و نسخه خطي آن با نام جراثقال در كتابخانه مدرسه عالي شهيد مطهري (سپهسالار سابق) تهران (ش 707، ش 708 ) وجود دارد. همچنين ترجمهاي از آن را مركز نشر دانشگاهي بر اساس متن كامل عربي آن – كه يوسف الحسن تصحيح كرده و انتشار داده بود – در سال1380 ش منتشر كرده است.
از ميان پژوهشهايي كه درباره كتاب جزري انجام گرفته، پژوهش يوسف الحسن جامعترين آن ها است، زيرا ضمن تکيه بر پژوهشهاي پيشين كه توسط بزرگان تاريخ فنآوري اسلامي چون هيل، ويدمان و هاوزر و كوماراسوامي و آلدوميه لي و نيستر و سارتون انجام شده، تمام نسخ خطي احتمالي موجود از اين كتاب را گرد آورده و با رفع كاستيهاي آن، متني موثق و كامل از كتاب جزري ارائه داده است.
سارتون درباره كتاب جزري ميگويد: اين كتاب كاملترين كتاب در نوع خود است و ميتوان آن را نقطه اوج تأليفات مسلمانان در اين زمينه به شمار آورد. ويژگي كتاب جزري آن است كه جنبه عملي دارد. جزري هم مهندسي چيرهدست و هم صنعتگري ماهر بود و كتاب او به لحاظ تشريح ابزارهاي گوناگون غني است. بدين سبب، اين كتاب از ديدگاه مهندسي، كتابي بسيار پر ارزش به شمار ميآيد. هيل ميگويد؟: تا عصر حاضر هيچ سندي از هيچ تمدن ديگري در جهان در دسترس ما نيست كه به لحاظ طراحيها و شرحهاي فراوان مهندسي در زمينه روش ساخت و سوار كردن ابزارها بتواند با كتاب جزري برابري كند در اينجا گزارشي كوتاه از بخشها يا به تعبير جزري انواع اين كتاب ميپردازیم.
كتاب به شش بخش (نوع) تقسيم شده است:
1- ساعتهاي آبي و ساعتهاي شمعي.
2- وسايل سرگرم كننده.
3- وسايلي براي دست و رو شستن و وضو ساختن و خونگيري.
4- فوارههای دائمي.
5- ماشينهايي براي بالا كشيدن آب.
6- وسايل گوناگون ديگر.
ارزش اين كتاب به اهميت روشها و شيوهها و اجزاء آن منحصر نميشود، بلكه جزئيات روش ساختن هر وسيله با تفصيل تمام، و آن هم توسط شخصي كه خود صنعتگر ماهري بوده، شرح داده شده است. اين توصيفات آن قدر دقيق و درست است كه صنعتگران امروزي ميتوانند از روي آنها ماشينها را به آساني بسازند. همه توصيفات واضح و کامل است: ابتدا به وصف كلي ظاهر دستگاه و چگونگي كار و کاربرد آن ميپردازد، سپس شرحي درباره چگونگي ساختن و سوار كردن هر يك از قطعات ميآورد – و در اين زمينه به عملياتي كه بايد به ترتيب انجام شود، توجه كامل دارد- و سرانجام چگونگي كار ماشين را با دقت كامل بيان ميكند. براي هر مدل، تصاويري رسم شده كه هم صورت كلي دستگاه و هم طرح دقيق آن را نشان ميدهد، و روي تصاوير حروف الفبا نوشته شده و در متن به اين حروف ارجاع داده شده است. اين حروف به هر يك از قطعات مربوط ميشوند و كاملاً با حروفي كه در متن به كار رفته مطابقت دارند.
ظاهراً تنها يكي از ماشينهاي جزري، به صورت يكپارچه، در تكامل مهندسي اهميت مستقيم داشته است. اين دستگاه تلمبهاي است كه چرخ پرهداري آن را به حركت در ميآورد. اين چرخ، از طريق مجموعهاي از دندهها، ميله شكم خالي نوسانگري را به حركت در ميآورد كه ميلههاي رابط دو پيستون به آن متصلاند. پيستونها درون دو سيلندر افقي- كه رو به روي هم قرار دارند- حركت ميكنند و هر سيلندر داراي لولههاي مكش و لولههاي تخليه است. لولههاي تخليه در بالاي مركز ماشين به هم وصل ميشوند و يك خروجي واحد براي ماشين ايجاد میكنند كه به نظام آبياري وصل ميشود. اين تلمبه از سه جهت مورد توجه است: كاربرد اصل دو بهرگي، تبديل حركت دوراني به حركت رفت و برگشتی، و اولین مورد كاربرد لولههاي مكش واقعي كه تاكنون شناخته شده است. بنابراين در تكامل موتور بخار و پمپهاي رفت و برگشتی جديد جايگاهي ويژه دارد.
بسياري از قطعات و روشهايي كه جزري به كار برده است، از لوازم اساسي مهندسي نوين به شمار ميآيند، مانند سطلهاي كج شونده كه مايع درون خود را به فواصل زماني معين تخليه ميكنند و امروزه در باران سنج و دستگاههاي اندازهگيري ديگر به كار ميروند. منافذي كه طوري مدرج شدهاند كه مايع را با سرعت معيني از خود خارج كنند. موازنه استاتيكي چرخها. استفاده از مدلهاي كاغذي براي تثبيت طرح، ورقه ورقه كردن چوب براي كاستن از ميزان تاب برداشتن آن. بادامك. دنده هلالي. در وسايل آبكشي، بخشي از وسيله برای انتقال نيرو را يك ميل لنگ تشكيل ميدهد که اين نخستين نمونهاي است كه از كاربرد ميل لنگ در ماشينها سراغ داريم، گرچه سدهها پيش از آن كاربرد ميل لنگ در آسيابهاي كوچك و وسايل بالابر مرسوم بود. جزري هنگامي كه ساختن دو لنگه در را براي قصري در آمد شرح ميدهد، ريخته گري برنج را در قالبهاي بسته و با ماسه تر به تفصيل بيان ميكند. اين روش تا سدة دهم هجري / شانزدهم ميلادي در اروپا رايج نبود.
در سال 1976 سه دستگاه از ماشينهاي جزري را براي جشنواره جهاني اسلامي در لندن ساختند كه شامل تلمبه، يكي از وسايل خونگيري و ساعت آبي بزرگي است كه در بخش نخست از نوع اول شرح داده شده است. اين دستگاهها از روي توصيفات جزري ساخته شده و هر سه به خوبي كار میكنند. در اين ميان، ساعت آبي- كه بيش از سه متر و نيم ارتفاع دارد و عرض نماي آن در حدود يك متر و نيم است – از همه جالبتر است. چنان كه جزري گفته، اين ساعت، گذشت ساعتهاي شمسي يا نامسائي (معوَجَه) را نشان ميدهد. يعني روز و شب هر يك به دوازده بخش تقسيم ميشود و از اين راه ساعتهايي به دست ميآيد كه طول آنها در روزهاي گوناگون و نيز در مدت يك شبانه روز معين از روز به شب فرق ميكند. سر ساعت، دو شاهين گلولهاي را از منقار خود به روي سنجي رها ميكنند، دري باز ميشود و پيكره ايستادهاي نمايان ميشود، در ديگري باز ميشود و چشمه ديگري را به نمايش ميگذارد، و يك گوي از دوازده گوي شيشه اي كاملاً روشن ميشود. در بالاي ساعت قرصي است كه منطقه البروج را نشان ميدهد و در تمام شبانه روز با سرعت ثابت ميچرخد. تمام وسايلي را كه تا اينجا گفتيم شناوري را به كار مياندازد كه با سرعت ثابت در داخل مخزن استوانه شكلي پايين ميرود. ريسماني كه به بالاي شناور متصل است، از دستگاهي از قرقرهها ميگذرد، و اين قرقرهها ساز و كارهاي راه انداز را به حركت و قرص دايره البروج را به چرخش در ميآورند. در سر ساعت ششم و نهم و دوازدهم دستهاي از مطربان (دو طبال، يك سنج زن و دو شيپور زن) ساز مينوازند. اين پديده اين گونه به وجود ميآيد كه آب خارج شده از دستگاه در درون ظرف ويژهاي جمع ميشود و سر موقع به يكباره از آن بيرون ميريزد. آب خارج شده، ابتدا از روي چرخ پرهداري ميگذرد، بادامكهايي – كه بازوان ميرابها را به حركت درميآورند – روي محور اين چرخ سوار شدهاند، آنگاه آب به ظرف محتوي هواي بستهاي جريان مييابد، هوا را به داخل يك سوت مكانيكي ميراند و بدين ترتيب صداي شيپور توليد ميشود.
دستگاه آبي كه پايين آمدن يكنواخت سطح آب مخزن را تضمين ميكند، شاهكار دقت در مهندسي است. مخزن با استفاده از يك الگوي چوبي و ترازوهاي آبي، طوري ساخته شده كه سطح مقطع آن كاملاً يكنواخت است. يك شير دستي كه از برنج ريختهاي ساخته شده، در ته مخزن قرار دارد. دهانه اين شير، قسمت ثابت يك شير (سوپاپ) قائم را پديد ميآورد. قسمت متحرك و مخروطي شير اخير به شناوري لحيم شده است. شناور در داخل ظرفي است كه كنار مخزن و اندكي پايينتر از ته آن قرار دارد. بنابراين، وقتي كه شير دستي مخزن باز باشد، آب به ظرفي كه شناور در آن قراردارد، وارد ميشود و در پي آن شيري كه به شناور لحيم شده، فوراً بسته ميشود آن گاه آب از ظرف بيرون ميريزد و شير براي لحظهاي باز ميشود. بدين گونه سطح آب در ظرفي كه شناور در آن قرار دارد، تقريباً ثابت ميماند، در واقع پايين و بالا رفتن سطح آب ظرف با چشم غيرمسلح تشخيص داده نميشود. (كنترل سطح با نظام بستهاي از اين نوع، در سده هجدهم ميلادي در انگليس براي تنظيم آب ورودي به ديگ به كار گرفته شد). آب پس از خروج از محفظه شناور به تنظيم كننده جريان وارد ميشود، كه اساساً دستگاهي است كه روزنه خروج آب را يك دور كامل به حركت درميآورد، و بدين طريق فشار استاتيكي روي روزنه را روزبهروز تغيير ميدهد. روش جزري در مدرج كردن تنظيم كننده جريان بسيار مورد توجه است. و ابتدا مقدار آبي را كه بايد در هر ساعت خارج شود، براي همه ماههاي سال حساب كرد. آن گاه روزنه را – كه يك قطعه جزع سوراخ شده بود – براي بالاترين وضعيت، يعني روز انقلاب تابستانه تنظيم كرد و سپس روزنه را با سيم مسي و سمباده گشادتر كرد تا جريان مورد نظر حاصل شود. همه وضعيتهاي ديگر را از راه آزمون و خطا و با كوشش فراوان معين كرده است. مدرج كردن روزنه كار بسيار دقيقي است، زيرا قطر آن از يك ميليمتر كمتر است و كوچك ترين تغيير قطري، تغيير بسيار زيادي در سرعت جريان به وجود ميآورد.
پس از
پرداختن به این موضوعات جا دارد که از يك ساعت آبي ديگر ياد كنيم كه فقط در كتاب جزري
ديده ميشود و احتمالاً اختراع خود او بوده است. اين ساعت اساساً جامي است كه
سوراخي در زيرش دارد و طرجهار خوانده ميشود. اين جام در مخزني قرار گرفته و با
زنجير لولاداري به كنار آن متصل شده است، حلقه و سر اژدها در واقع يك بازوي اهرم
را تشكيل ميدهند. از ميلهاي كه روي بخش بالايي و باز طرجهار قرار گرفته، ريسماني به بالا ميرود و به
دستگاه رهاكننده گويها – كه بالاي بازوي اهرم قرار دارد- متصل ميشود. گويها در داخل خزانهاي
قرار دارند كه مجراي خروجي آن به سر شاهين راه دارد. وقتي مخزن از آب پر ميشود طرجهار به آرامي در آب فرو ميرود و در
مدت سي يا شصت دقيقه كاملاً زير آب ميرود. وقتي طرجهار به زير آب رفت، سازوكار
رهاكننده گويها يك گوي را به سر شاهين ميفرستد. اين گوي در دهان اژدها ميافتد،
سر اژدها پايين ميآيد و هنگامي كه كاملاً پايين آمد گوي را روي سنجي فرو مياندازد.
در مدتي كه اين اعمال انجام ميگيرد، طرجهار در اثر چرخش حلقه، بالا ميآيد و كج
ميشود. در نتيجه آب درون آن خالي ميشود و دوباره بر سطح آب قرار ميگيرد و دور
از سر گرفته ميشود.